یک روز نه چندان سرد پاییزی وقتی در حال استراحت و گشتوگذار داخل اپلیکیشن تیندر (که بهتازگی توسط دوستانم بهم پیشنهاد شده) بودم، به یکی از همکلاسیهای دوران کارشناسی وصل شدم و پس از سلام و احوالپرسی و صحبت درباره مشغلهها در این روزها، با او خداحافظی کردم. زمان زیادی از آن سالها میگذشت، هر دوی ما تغییرات زیادی کرده بودیم. پروفایلش را که باز کردم شباهت زیادی به پروفایلهایی نداشت که از سایر کاربران دیده بودم. تمام عکسهایش یا با یک دوربین با لنز ۳۵ میلیمتر گرفته شده بودند یا فقط از یک فیلتر بخصوصی در ویرایش عکسهایش استفاده کرده بود، تا خودش را اینگونه نمایش دهد. بنظر میرسید لباسهایش به طور ساده و معمولی انتخاب شده بودند و آنطور که استنباط میشد اهمیت زیادی به انتخاب آنها نمیداد اما بهشکلی مدیریت شده بودند که آراسته به نظر میرسید. توجه بیشتری که به پروفایلش کردم، به نظرم رسید که این نوع معرفی و ارائه دادن اطلاعات از خود، چیزی کم از یک برندینگ موفق ندارد.
اکنون شما شناخت بهتری نسبت به شخصیت او پیدا کردهاید. در قسمت بیو پروفایلش تلاش زیادی انجام داده تا بهطور مختصر خودش را به دیگران معرفی کند، اما چندان هم کافی نبود. واضح است که این قسمت را برخلاف عموم کاربران که از سایرین تقلید میکنند، خودش نوشته است اما آنقدرها هم زیاد نیست که بتواند معرف کاملی از ویژگیهای شخصیتی، تفکرات و عقایدش باشد. به طور اجمالی و کلی به نظر میرسد او یک فرد مهربان، میانهرو و روشنفکر باشد. چرا که همه چیز در پروفایل تیندر او، از سبک عکاسی گرفته تا نحوه انتخاب لباس، موسیقی مورد علاقه و مهارت گزینش و بکارگیری کلمات در قسمت بیو، به این امر اشاره دارند. تمام اینها نوعی برندینگ موفق است.
اجازه بدهید تا با همدانشکدهای سابقم تماسی بگیریم تا بیشتر بتوانیم راجع به کاری که انجام میدهد، اطلاعات به دست آوریم. شما ممکن است همه این مطالب را درباره علیرضا بخوانید اما تصور کنید که خود او، دقیقاً برعکس مطالب گفته شده در پروفایل تیندرش، که باعث جلب توجه شما درباره ویژگیهای شخصیتی او شده باشد. برای خیلی از افراد، این فرد میتواند در زمره بهترین و صمیمیترین دوستها قرار بگیرد. اما این موضوعی نیست که به طور قابل توجهای، دارای اهمیت باشد. نکتهای که درباره آنچه گفته شد باید به آن به شکل ویژه توجه کنید این است که، ما بر اساس برداشتهایی که از بستهبندی علیرضا داشتیم (مطالب ارائه شده در پروفایل تیندرش)، توانستیم شناخت نسبیای درباره ویژگیهای او برای خودمان ترسیم کنیم. این امر نوعی برندینگ موفق است؛ چرا که او توانست صفتها و ویژگیهایی را برای خود ذکر کند و ما با کمک گرفتن از آنها، توانستیم به استنباط قابل توجهای از علایق عکاسی او، نوع لباس پوشیدن و ویژگیهای اخلاقی ذکرشده در بیو برسیم و حتی توانستیم از آنچه که او بر اساس صدا، سبک و سلیقه موسیقیاش ترجیح میدهد، ایده روشن و واضحی را دریافت کنیم.

وقتی مارکها و برندهای مختلف را برای خرید محصولات یا دریافت خدماتی جستجو میکنیم، در حقیقت داریم کار مشابه آنچه انجام دادیم را تکرار میکنیم. اجازه بدید تا به عبارت روانتر و سادهتری برایتان توضیح دهم. برای مثال وقتی من میخواهم در فروشگاه نزدیک محل سکونتم، در بین برندهای مختلف رب گوجهفرنگی یکی را انتخابکنم، یک برندینگ موفق را انتخاب میکنم که از مواد ارگانیک و با کیفیت بالاتری استفاده کرده باشد و قیمتش هم با سایر برندهای موجود در بازار تفاوت چندانی نداشته باشد. با این حال من وقتی به خودم میآیم میبینم که در حال خرید محصولی گرانتر از قیمت بازار به دلیل خصوصیات بهتر و بستهبندی شکیلتر آن هستم. به دلیل معرفی ویژگیهای آن محصول روی بستهبندی شرکت تولید کننده آن و دارا بودن از یک برندینگ موفق، من میتوانم پیوند نزدیکتری را با محصول مذکور برقرار کنم زیرا به سادگی با یک نگاه متوجه میشوم که ارزشهای من، با ارزشهای آن برند یکسان است. اما از همه مهتر اینکه، این برند هماکنون به عنوان یک خط تولید ارگانیک به همراه محصولات دارای کیفیت بالایش با ذهن من ارتباط خاصی برقرار کرده است.
اما بازاریابی بسیار مهمتر از یک برندینگ موفق است و از ویژگیهای مهم یک برندینگ موفق و کارآمد این است که آیا قدرت بازاریابی دارد یا خیر؟ آیا میتواند سکان هدایت کشتی خود را در تلاطم بازار حفظ کند یا نه؟ اجازه بدهید تا به نمونهای که در اوایل این مقاله در ارتباط با آن صحبت شد برگردیم تا بتوانم با تشبیه آن، مثال گویاتری را برای شما خوانندگان محترم شرح دهم. وقتی برای اولین روز با علیرضا قرار ملاقات میگذارید، به این دلیل است که شناخت نسبیای در مورد روحیات و ویژگیهای شخصیتی وی در اختیار دارید (دقیقاً شبیه به وقتی برای اولین بار از یک برند، محصول جدیدی را خریداری میکنید)، در طول زمان سپریشده در دیدار اول، علیرضا همچنان مبناهای رفتاری خود را بر اساس ویژگیهای شخصیتی که در پروفایل تیندر از خودش ارائه داده بود، تنظیم میکند. این یعنی به طور قابل توجهای در قالب یک برندینگ موفق، درست و شایانتقدیر عمل کردهاست.
اما پس از قرار اول علیرضا سعی میکند تا در ادامه بیشتر شما را ببیند و فرصت بیشتری را برای گفتوشنود با شما داشته باشد درست شبیه به یک برندینگ موفق که سعی دارد محصول خود را بیش از پیش به شما عرضه کند. علیرضا نیز مانند سایر برندها دارای هدف نهایی است، او میخواهد فروش را انجام بدهد. ممکن است این به معنی یک دیدار مجدد باشد و یا دیدارهایی بیشتر از آن. این جا دقیقاً نقطهای است که بازاریابی با دارا بودن انواع تکنیکهای متنوع، برای دستیابی به نتایج فروش بیشتر وارد میدان میشود.
شخصیت اصلی یا برندینگ موفق و شاخص علیرضا، ابتدا خود را به شما میشناساند و بعد از آن فقط و فقط بکارگیری تکنیکهای درست بازاریابی است که میتواند ادامه روابط شما را با او تضمین کند. شخصیت وی که در پروفایل تیندر به نمایش گذاشته شده بود، به صراحت نمیگفت که: (به یکی از دوستان صمیمی من تبدیل شو و با من وقت بگذران)، بلکه آن فقط یک پروفایل بود که این نکته را میرساند: (این همان چیزی است که من هستم، اگر فکر میکنید نقاط مشترک مورد توجهای با هم داریم، بیاید بشتر با هم آشنا شویم). وقتی شما به یک قرارملاقات با فردی مثل علیرضا میروید ممکن است چیزی مثل این جمله را بیان کند که: (من مدتی است که درنظر دارم به گالری هنری که در مرکزشهر است بروم، اگر وقت داشتی خوشحال میشوم با هم برویم). درخواست علیرضا کاملاً مبتنی براساس شخصیت و برندیگ موفق او است اما او از یک تاکتیک بسیار هوشمندانه استفاده کرده است تا شما را نسبت به قرار بعدی علاقهمند سازد.
با توجه به اینکه چه صحبتها و مکالمههایی در ملاقات بعد اتفاق میافتد و قرار دوم چگونه پیش میرود، شما متوجه میشوید که آیا ارزشها و خصوصیات اخلاقی علیرضا با معیارهای شما مطابقت دارد یا خیر. شوخیهای هوشمندانه و پیشنهادهای او برای انجام کارهای متفاوت یا به عبارت دیگر نحوه بازاریابی او ممکن است شما را متقاعد کند که برای بار دوم و سوم هم با او دیداری داشتهباشید اما در نهایت مسئله مهمی که حائز اهمیت است، این است که شخصیت او یا به عبارت دیگر برندینگ موفق او یا همان نام تجاری شاخص او باعث شدهاست که با او دوست بمانید.
با تمام این تفاسیر، حالا چهکسی میتواند بگوید که استفادهکردن و بهرهگرفتن از اپلیکیشنهایی نظیر تیندر، وقت تلفکردن محسوب میشود!